غلبه ظاهری «گفتگو» بر «چماق» در گفتار سیاسی اخیر محافظهکاران، محل پرسشها و تردیدهای بسیاری است.
هفت ماه سرکوب خشونتبار، پس از سخنرانی هفته گذشته علی خامنهای، به یکباره! جای خود را با «گفتگو، مذاکره» داده است.
پرسشها و پاسخهای بسیاری در خصوص این تغییر رفتار محافظهکاران مطرح شده که هرکدام از زاویهای خاص به تحلیل و تفسیر آن پرادخته است.
بیشترین این تردیدها و نگرانیها، پیرامون برنامهای به نام «رو به فردا»ست، که تلاش! دارد برای منتقدان و مخالفان فرصتی برای بیان دیدگاهها و نقطهنظراتشان فراهم کند.
این برنامه را شاید بتوان بخشی از یک طرح بلندمدتی دانست که از هفته گذشته به طور رسمی آغاز شده است. طرحی که تلاش میکند مناقشات میان مردم و جمهوری اسلامی را از سطح «ولی فقیه» به سطح «رئیس دولت» بکشاند.
دعوایی که از هفت ماه پیش بر سر دولت آغاز شده، بر اثر پیشبینی غلط علی خامنهای به سطح بالاتری کشیده شده است.
مجموعه حاکمیت به این نتیجه رسیده که ادامه مناقشه میان مردم و ولیفقیه، آخرین خانه جمهوری اسلامی برای جنگیدن برای بقا است، بنابراین تصمیم گرفته تا سطح آن را از «ولیفقیه» به «رئیس دولت» تنزل دهد.
جمهوری اسلامی در این سطح از مناقشه است که میتواند با هزینههای کمتر، انتقادها و مخالفتها را به سمت رئیس دولت هدایت کند و فشارها علیه علی خامنهای و ولایتفقیه را تاحدودی کاهش دهد.
در این سطح از مناقشه، همچنین تلاش خواهد شد تا دولت برای چهارسال آینده با وجود تمام مخالفتها به کار خود ادامه دهد، اما در صورتی که چنین نشد، میتوان بین «دولت دهم و نظام جمهوری اسلامی» یکی را انتخاب کرد.
تنها ساز وکارهای که حاکمیت امید دارد در صورت ناتوانی در مدیریت مخالفتها و انتقادها، بتواند از آن برای حفظ خود استفاده کند، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها است.
شاید حاکمیت تا زمان اجرای این طرح، با فضا دادن به مخالفان، دامنه نارضایتیها را متوجه رئیس دولت کند و در صورتی که با این اقدام هم نتوانست آنها را به خانهها بازگرداند، با سوار شدن بر موج گسترده نارضایتیها از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، تکلیف خود، مردم و دولت را برای همیشه یکسره کند.
اگر حاکمیت در چنین اندیشهای هم نباشد، میتواند درباره زوایای اجرای این طرح اندیشه کند، چراکه شاید آخرین راه جمهوری اسلامی و ولیفقیه برای ماندن بیشتر باشد.
هفت ماه سرکوب خشونتبار، پس از سخنرانی هفته گذشته علی خامنهای، به یکباره! جای خود را با «گفتگو، مذاکره» داده است.
پرسشها و پاسخهای بسیاری در خصوص این تغییر رفتار محافظهکاران مطرح شده که هرکدام از زاویهای خاص به تحلیل و تفسیر آن پرادخته است.
بیشترین این تردیدها و نگرانیها، پیرامون برنامهای به نام «رو به فردا»ست، که تلاش! دارد برای منتقدان و مخالفان فرصتی برای بیان دیدگاهها و نقطهنظراتشان فراهم کند.
این برنامه را شاید بتوان بخشی از یک طرح بلندمدتی دانست که از هفته گذشته به طور رسمی آغاز شده است. طرحی که تلاش میکند مناقشات میان مردم و جمهوری اسلامی را از سطح «ولی فقیه» به سطح «رئیس دولت» بکشاند.
دعوایی که از هفت ماه پیش بر سر دولت آغاز شده، بر اثر پیشبینی غلط علی خامنهای به سطح بالاتری کشیده شده است.
مجموعه حاکمیت به این نتیجه رسیده که ادامه مناقشه میان مردم و ولیفقیه، آخرین خانه جمهوری اسلامی برای جنگیدن برای بقا است، بنابراین تصمیم گرفته تا سطح آن را از «ولیفقیه» به «رئیس دولت» تنزل دهد.
جمهوری اسلامی در این سطح از مناقشه است که میتواند با هزینههای کمتر، انتقادها و مخالفتها را به سمت رئیس دولت هدایت کند و فشارها علیه علی خامنهای و ولایتفقیه را تاحدودی کاهش دهد.
در این سطح از مناقشه، همچنین تلاش خواهد شد تا دولت برای چهارسال آینده با وجود تمام مخالفتها به کار خود ادامه دهد، اما در صورتی که چنین نشد، میتوان بین «دولت دهم و نظام جمهوری اسلامی» یکی را انتخاب کرد.
تنها ساز وکارهای که حاکمیت امید دارد در صورت ناتوانی در مدیریت مخالفتها و انتقادها، بتواند از آن برای حفظ خود استفاده کند، اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها است.
شاید حاکمیت تا زمان اجرای این طرح، با فضا دادن به مخالفان، دامنه نارضایتیها را متوجه رئیس دولت کند و در صورتی که با این اقدام هم نتوانست آنها را به خانهها بازگرداند، با سوار شدن بر موج گسترده نارضایتیها از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، تکلیف خود، مردم و دولت را برای همیشه یکسره کند.
اگر حاکمیت در چنین اندیشهای هم نباشد، میتواند درباره زوایای اجرای این طرح اندیشه کند، چراکه شاید آخرین راه جمهوری اسلامی و ولیفقیه برای ماندن بیشتر باشد.
۲۶ دیماه سال ۱۳۸۸
0 نظر:
ارسال یک نظر