فصل اول- شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی
با خروج ولایتی از فهرست انتخاباتی شورای هماهنگی و اعلام حضور مستقل در انتخابات، جبهه محافظهکاران با مشکل جدیدتری دست به گریبان شد. این شورا که مذاکرات فشردهاش با نامزدها را از آبان ماه سال ۱۳۸۳آغاز کرده بود (۵۱)، امید داشت تا آذرماه همان سال به نتیجهای قطعی برسد که با کنارهگیری ولایتی تمام تلاشهایش به بنبست رسید.
این اقدام ولایتی که محافظهکاران را در وضعیتی دوگانه قرار داده بود، با اعتراض علیاکبر ناطق نوری هم مواجه شد. نوری چند روز پس از این تصمیم در گفتگویی با خبرگزاری فارس گفت: «آقایان هنوز بازی سیاسی را نمیدانند.»(۵۲)
ناطق نوری زمانی مجبور شد که از مواضع برخی نامزدهای محافظهکار، به طور مستقیم انتقاد کند که در جلسه یکشنبه ۲۸آذرماه سال ۱۳۸۳که با حضور حبیبالله عسگر اولادی (نماینده موتلفه)، محمدرضا باهنر (نماینده جامعه اسلامی مهندسین)، سیدرضا تقوی (نماینده جامعه روحانیت مبارز) و حسین فدایی (نماینده جمعیت ایثارگران) که در منزلش برگزار شده بود،(۵۳) نتوانست اعضای جلسه را با خواستههای خود همراه کند.
در آن جلسه و حتی پیش از آن جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی اعلام کرد که نام حداد عادل و محمدباقر قالیباف را برای تعیین نامزد نهایی در دستور کار خود قرار داده و در صورت انتخاب علی اکبر ولایتی به عنوان نامزد نهایی، از نامزدی محمود احمدینژاد حمایت خواهد کرد.
دامنه این اختلافها تا جایی ادامه یافت که برخی از اعضای شورای هماهنگی در اعتراض به این اختلافها پیشنهاد انحلال این شورا را دادند:
تفاوت دیگاه گروههای سیاسی عضو شورای هماهنگی نیروهای انقلاب درباره تعیین نامزد مورد حمایت این شورا در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده باعث شد تا در آخرین جلسه این شورا تعدادی از گروههای سیاسی عضو، توقف غیر رسمی و غیر علنی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب را خواستار شوند.... سران اصلی شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به این نتیجه رسیدهاند که این شورا هم به لحاظ سیما و هم به لحاظ مبنا کارکرد اصلی خود را از دست داده است. (۵۴)
یک نماینده مجلس شورای اسلامی در آن زمان با تشریح صورت مذاکرات جلسه فرمانیه (منزل ناطق نوری) اعلام کرد که: «در آخرین جلسه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب از علیاکبر ولایتی انتقاد شدید به عمل آمد و وی به خودزنی سیاسی متهم شد.(۵۵)
با شکست جلسه فرمانیه، شورای هماهنگی نیرویهای انقلاب اسلامی که از ۱۳گروه و حزب سیاسی تشکیل شده بود تا از طریق شورای پنج نفره از میان پنج نامزد مطرح یک نفر را انتخاب کند، در آستانه فروپاشی قرار گرفت.
بعد از این جلسه بود که محسن رضایی راه خود را از شورای هماهنگی جدا کرد و محمود احمدینژاد مصمم شد که به تکروی خود ادامه دهد.
علی دارابی در اینباره میگوید:
آقایان احمدینژاد، توکلی و رضایی نسبت به فرایند تصمیمگیری در شورای هماهنگی، شیوه مدیریت و عدم نگاه یکسان اعضای کمیته منتخب به کاندیداها اعتراض داشتند.(۵۶)
ادامه اختلافها در شورای هماهنگی به همین جا ختم نشد، بلکه دامنه این اختلافها رفته رفته به مجلس شورای اسلامی کشیده شد تا جایی که چند عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس که از حامیان علی اکبر ولایتی بودند به همراه چند عضو شورای هماهنگی پیشنهاد کردند که با ریشسفیدی به اختلافها پایان دهد.
اما این پیشنهاد نیز نتوانست چندان مثمر ثمر واقع شود و شورای هماهنگی در آستانه انحلال قطعی قرار گرفت. با طرح پیشنهادها برای انحلال شورای هماهنگی، نیروهای اصلی آن در واکنش به آن اعلام کردند که «در صورتی که وجهه بیرونی تمام کاندیداهای قبلی در افکار عمومی مورد قبول واقع نشود، به مطرح کردن کاندیدای سایه خواهند پرداخت.» (۵۷)
ادامه دارد...منابع:
۵۱- خبرگزاری فارس، ۲۶آذرماه سال ۱۳۸۳.
۵۲- همان، ۲۸آذر ماه سال ۱۳۸۳.
۵۳- روزنامه شرق، ۲۸آذرماه سال ۱۳۸۳.
۵۴- همان.
۵۵- همان.
۵۶- همان، 30 فروردین سال ۱۳۸۴.
۵۷- همان، ۲۸آذرماه سال ۱۳۸۳.
0 نظر:
ارسال یک نظر