در شماره پاییزی فصلنامه «رهآورد» گفتگوی مفصلی با داریوش همایون منتشر شده که در نوع خود کمنظیر است.
همایون که روزگاری از مقامهای بلندپایه و خوشفکر سلطنت پهلوی دوم بود، در این گفتگو، شرایط ایران پس از انتخابات ۲۲ خرداد ماه را با ایران دوره محمدرضا شاه پهلوی مقایسه کرده است.
همایون در این گفتگو، انتقادهای بهجا و درستی از روشنفکران دوره پیش از انقلاب میکند و آنها را یکی از موانع اصلاحات در آن دوره معرفی میکند.
او در عین حال تحلیل واقعبینانهای از شرایط پس از انتخابات و حرکت «جنبش سبز» ارائه میکند.
متن کامل گفتگو را میتوانید اینجا دانلود کنید. اگر هم حوصله خواندن آن را نداشتید، خلاصهای از آن را بخوانید:
همایون که روزگاری از مقامهای بلندپایه و خوشفکر سلطنت پهلوی دوم بود، در این گفتگو، شرایط ایران پس از انتخابات ۲۲ خرداد ماه را با ایران دوره محمدرضا شاه پهلوی مقایسه کرده است.
همایون در این گفتگو، انتقادهای بهجا و درستی از روشنفکران دوره پیش از انقلاب میکند و آنها را یکی از موانع اصلاحات در آن دوره معرفی میکند.
او در عین حال تحلیل واقعبینانهای از شرایط پس از انتخابات و حرکت «جنبش سبز» ارائه میکند.
متن کامل گفتگو را میتوانید اینجا دانلود کنید. اگر هم حوصله خواندن آن را نداشتید، خلاصهای از آن را بخوانید:
- رژیم اسلامی با کوشش برای زدودن ایران به سود اسلام به یک فوران بیداری و سربلندی ملی دامن زده است. برگ ۳
- اگر چهل سال پیش روشنفکران رنگ حسینیه به خویشتن میگرفتند، امروز مذهبیان هستند که جامه روشنفکری میپوشند. برگ ۴
- میتوان چند گاهی به زور مردمان را در بند نگهداشت. ولی منطق زندگی نیرومندتر از زور است. برگ ۴
- منظور از اصلاحطلبی دگرگون کردن رژیمی است که زمانش سرآمده است با کمترین آسیب و «آثار فرعی.». برگ ۶
- رژیم پادشاهی همیشه در تهدید، در آمیختهای از عقده حقارت و دشمنی، از هیچ کوششی برای همراه کردن روشنفکران فروگذار نمیکرد و آنها به خوبی میتوانستند در سیاستها تاثیرگذارند. ولی آن روشنفکران ما را متهم به وابستگی میکردند و خود در سودای بیمارگونه انقلاب، یا فلسطین را بر ایران مقدم داشتند یا به جستجوی پیامبران دروغین از مسکو تا هاوانا و از بیجینگ تا تیرانا در تکاپو افتادند و سرانجام در نجف سر بر آستانه زدند.
امروز تجربه آن سالها برای بازماندگان نسل انقلاب و تجربه سی ساله گذشته برای جوانتران نمیگذارد تن به انقلاب و راه حلهای رادیکال بدهند. ترس از تکرار آن تجربه ویرانگر به اندازهای بوده است که بیشتری از آنان در پشتیبانی از رهبران جنبش اصلاحطلبی و جریان انحرافی ملی مذهبی به زیادهرویهائی نیز افتادند. برگ ۷
- نخست میباید زبان را تغییر داد تا گفتمان یا بحث چیره فلسفی و سیاسی، و به دنبال آن رفتار اجتماعی تغییرکند. برگ ۸
- بحران کنونی فرصتی برای رژیم است که یا بیش از پیش بر سرنیزههائی بنشیند که دیر یا زود از نوک عمامهها بیرون خواهد زد و یا تن به اصلاحاتی بدهد که دست مردم را بر حکومت گشادهتر خواهد کرد. برگ ۹
- ما در جامعه خود اکنون با گفتمان یعنی بحث مسلط دیگری سروکار داریم که نه تنها اسلامگرا بلکه ملی مذهبی و اصلاحطلب را پشت سر گذاشته است. امروز زمان گفتمان مطالبه محور و بیانیه شهروند آزاد است. برگ ۱۲
- رژیم مردم را ترسانده است زیرا به شیوه جنایتکاران و نه دولتها عمل میکند. ولی از میدان بهدر نکرده است. برگ ۱۵
- اکنون زمانی است که مخالفان بیرون اندکی از مردم بیاموزند. پیش از همه این درس که دوران رهبر و رهبری، آنگونه که در یک فرهنگ استبداد و فرمانبری فهمیده میشد گذشته است. اکنون زمان رهبران است، در هر جا و هر سطح. برگ ۱۹
- فشار از بیرون بر رژیمی که آسیبپذیرتر از همیشه شده به کاستن از فشار بر مردم کمک خواهد کرد. برگ ۱۹
- آنچه امروز در ایران میگذرد دنباله و سنتز همه گذشتههای صد ساله اخیر جامعه ایرانی است و در نتیجه تکرار هیچ یک از آن گذشتهها نخواهد بود. برگ ۲۰
۲۹ دیماه سال ۱۳۸۸
0 نظر:
ارسال یک نظر