علی کردان، وزیر پیشین کشور، در اثر بیماری «سرطان خون، ریه و آنفلوآنزای نوع آ» درگذشت. عجایب در جمهوری اسلامی کم نبوده و نیست، بیماری و البته مرگ غیرمنتظره کردان را هم باید در زمره همین عجایب دانست.
کردان، جنجالیترین عضو کابینه احمدینژاد به شمار میرفت، او بی آنکه بخواهد، قربانی لجاجت کودکانهای شد که نتیجهاش، جز رفتن آبروی او، دولت و نظام جمهوری اسلامی نبود.
بیماری و مرگ علی کردان اگر غیرمنتظره و اتفاقی هم نباشد، در شرایط حاضر، یکی از فرصتهای کممایه دولت محمود احمدینژاد و جمهوری اسلامی برای ادامه شعبدهبازیها است.
حال و روز وضعیت جمهوری اسلامی پس از انتخابات، جدا از وضعیت و سرنوشت جسمی کردان نیست. این نظام «مقدس» با عمیقترین بحران مشروعیت طی ۳۰سال گذشته مواجه است، به همین خاطر هم هست که رهبران آن در توصیف این وضعیت، ترجیح میدهند واژه «فتنه» به کار ببرند تا «بحران.»
باورمندان اگر همچنان معتقدند که جمهوری اسلامی برآمده از «معجزهای الهی» است، باید این را هم بپذیرند که دوام و حیات آن در شرایط فعلی هم به «معجزهای الهی» نیاز دارد، در غیر این صورت باید گوشهای خود را آماده شنیدن شکسته شدن کامل استخوانهای حکومت اسلامی کنند.
جمهوری اسلامی تنها یک «معجزه» برای مردم ایران داشت، آنهم «انقلاب اسلامی» سال ۱۳۵۷بود. از آن زمان تاکنون رهبران آن، تلاشهای فراوان کردند با شعبدهبازی از «طبس و ماه» معجزهای در اثبات «حقانیت» خود دست و پا کنند.
این شعبدهبازیها در کسوت «امام اسب سوار» در جبهههای «حق علیه باطل» دیده شد و بعد از پایان جنگ نیز حیات خود را در کسوت دیگری ادامه داد.
پایان جنگ، نقطه آغازی بود برای رودررویی «ارزشها و خرافههای اسلامی» با «ارزشهای جهان مدرن».
شعبدهبازیهای «خرافي» رهبران جمهوری اسلامی نیز از این زمان رفتهرفته جای خود را به شعبدهبازیهای «سیاسی و امنیتی» داد.
میزان و گستردگی شعبدههای «سیاسی-امنیتی» دوران پس از جنگ، کمتر از شعبدههای «ارزشی- خرافی» نیست، به همین خاطر هم هست که شعبده «حلول تصویر آیتالله خمینی در ماه» به اندازه «مرگ طبیعی احمد خمینی» برای مردم مضحک و خندهدار است.
خرگوش درآوردنهای جمهوری اسلامی بعد از انتخابات، کماکان به همان سبک و سیاق گذشته ادامه دارد. بحران حاضر، رهبران این نظام را وادار کرده که برای رهایی از آن، تمام نمایشنامههای سیاسی و امنیتی خود را مجددن اجرا کند.
سقوط مرگبار هواپیمای توپولوف در قزوین، انفجار انتحاری در سیستان و بلوچستان، اعدامها در کردستان، بحران آنفلوآنزای خوکی، لایحه هدفمند کردن یارانهها، تشدید بحران اتمی ایران، برقراری رابطه با آمریکا و البته بیماری و مرگ علی کردان را دستکم بخشی از افکار عمومی، فرصت خوبی برای شعبدهبازیهای احمدینژاد و جمهوری اسلامی میدانند.
تداوم حرکت «سبز» مردم ایران نشان داد که این شعبدههای سیاسی- امنیتی نیز به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی برای نجات از این وضعیت، نیاز به «معجزه» دارد، خرگوش درآوردنهای مقطعی از کلاه سیاست و امنیت، چاره کار رهایی این نظام «مقدس» از بحران موجود نیست.
کردان، جنجالیترین عضو کابینه احمدینژاد به شمار میرفت، او بی آنکه بخواهد، قربانی لجاجت کودکانهای شد که نتیجهاش، جز رفتن آبروی او، دولت و نظام جمهوری اسلامی نبود.
بیماری و مرگ علی کردان اگر غیرمنتظره و اتفاقی هم نباشد، در شرایط حاضر، یکی از فرصتهای کممایه دولت محمود احمدینژاد و جمهوری اسلامی برای ادامه شعبدهبازیها است.
حال و روز وضعیت جمهوری اسلامی پس از انتخابات، جدا از وضعیت و سرنوشت جسمی کردان نیست. این نظام «مقدس» با عمیقترین بحران مشروعیت طی ۳۰سال گذشته مواجه است، به همین خاطر هم هست که رهبران آن در توصیف این وضعیت، ترجیح میدهند واژه «فتنه» به کار ببرند تا «بحران.»
باورمندان اگر همچنان معتقدند که جمهوری اسلامی برآمده از «معجزهای الهی» است، باید این را هم بپذیرند که دوام و حیات آن در شرایط فعلی هم به «معجزهای الهی» نیاز دارد، در غیر این صورت باید گوشهای خود را آماده شنیدن شکسته شدن کامل استخوانهای حکومت اسلامی کنند.
جمهوری اسلامی تنها یک «معجزه» برای مردم ایران داشت، آنهم «انقلاب اسلامی» سال ۱۳۵۷بود. از آن زمان تاکنون رهبران آن، تلاشهای فراوان کردند با شعبدهبازی از «طبس و ماه» معجزهای در اثبات «حقانیت» خود دست و پا کنند.
این شعبدهبازیها در کسوت «امام اسب سوار» در جبهههای «حق علیه باطل» دیده شد و بعد از پایان جنگ نیز حیات خود را در کسوت دیگری ادامه داد.
پایان جنگ، نقطه آغازی بود برای رودررویی «ارزشها و خرافههای اسلامی» با «ارزشهای جهان مدرن».
شعبدهبازیهای «خرافي» رهبران جمهوری اسلامی نیز از این زمان رفتهرفته جای خود را به شعبدهبازیهای «سیاسی و امنیتی» داد.
میزان و گستردگی شعبدههای «سیاسی-امنیتی» دوران پس از جنگ، کمتر از شعبدههای «ارزشی- خرافی» نیست، به همین خاطر هم هست که شعبده «حلول تصویر آیتالله خمینی در ماه» به اندازه «مرگ طبیعی احمد خمینی» برای مردم مضحک و خندهدار است.
خرگوش درآوردنهای جمهوری اسلامی بعد از انتخابات، کماکان به همان سبک و سیاق گذشته ادامه دارد. بحران حاضر، رهبران این نظام را وادار کرده که برای رهایی از آن، تمام نمایشنامههای سیاسی و امنیتی خود را مجددن اجرا کند.
سقوط مرگبار هواپیمای توپولوف در قزوین، انفجار انتحاری در سیستان و بلوچستان، اعدامها در کردستان، بحران آنفلوآنزای خوکی، لایحه هدفمند کردن یارانهها، تشدید بحران اتمی ایران، برقراری رابطه با آمریکا و البته بیماری و مرگ علی کردان را دستکم بخشی از افکار عمومی، فرصت خوبی برای شعبدهبازیهای احمدینژاد و جمهوری اسلامی میدانند.
تداوم حرکت «سبز» مردم ایران نشان داد که این شعبدههای سیاسی- امنیتی نیز به پایان رسیده است. جمهوری اسلامی برای نجات از این وضعیت، نیاز به «معجزه» دارد، خرگوش درآوردنهای مقطعی از کلاه سیاست و امنیت، چاره کار رهایی این نظام «مقدس» از بحران موجود نیست.
0 نظر:
ارسال یک نظر