برای سومینبار است که مینویسم جمهوری اسلامی دو سالی است از به لجن کشیدن مردم بیشتر از سالهای قبل لذت میبرد.
دو سال پیش همین مردم علیه خامنهای و نتیجه انتخابات به خیابانها آمدند٬ اما سرکوب شده و به خانهها رانده شدند٬ ولی این پایان کار نبوده و نیست.
خامنهای و نظامی که ادارهاش میکند در پی انتقام از مردمی است که جرات کرده و علیه ولی امر شعار سر دادند.
حالا در فرآیند این انتقامگیری٬ مردم٬ از فرادست گرفته تا فرودست٬ هر روز صاحب نقشی از پیش تعیین شده در جامعه ایران میشوند؛ نقشهای متفاوت٬ اما همخانواده و همپوشاننده؛ از قاتل٬ متجاوز و دزد گرفته تا اختلاسگر٬ کودکآزار و حیوانکش.
در این بازی گروهی جنایت میکنند٬ از جنایتها فیلمی منتشر میشود٬ احساسات عمومی جریحهدار میشود٬ بعد جانی یا جانیان دستگیر میشوند٬ محاکمه شده و در ملاءعام در برابر گروه دیگری که فعلن نقش تماشاچی دارند٬اعدام میشوند.
از همین مراسمها هم فیلم و گزارش و عکس رسمی منتشر میشود تا خشونت بازتولید شده٬ احساسات عمومی جریحهدار شود و آن سرمایه اجتماعی که جمهوری اسلامی را به خطر انداخته فرو بپاشد.
تاثیر این بازتولید مکرر خشونتها در جامعه ایرانی جای خود٬ اما تاسف اینجاست که گروهی از روشنفکران٬ شبهروشنفکران٬ روزنامهنگاران و فعالان سیاسیـمدنی مدتی است در همین زمین بازی میکنند.
راستش را بخواهید نمیتوانم کسانی که دوری خود از وطن٬ خانواده و مردم را با اعتراض به تماشای ۱۵ هزار نفری یک اعدام در ملاءعام توجیه کرده و تنزل میدهند٬ بفهمم.
دو سال پیش همین مردم علیه خامنهای و نتیجه انتخابات به خیابانها آمدند٬ اما سرکوب شده و به خانهها رانده شدند٬ ولی این پایان کار نبوده و نیست.
خامنهای و نظامی که ادارهاش میکند در پی انتقام از مردمی است که جرات کرده و علیه ولی امر شعار سر دادند.
حالا در فرآیند این انتقامگیری٬ مردم٬ از فرادست گرفته تا فرودست٬ هر روز صاحب نقشی از پیش تعیین شده در جامعه ایران میشوند؛ نقشهای متفاوت٬ اما همخانواده و همپوشاننده؛ از قاتل٬ متجاوز و دزد گرفته تا اختلاسگر٬ کودکآزار و حیوانکش.
در این بازی گروهی جنایت میکنند٬ از جنایتها فیلمی منتشر میشود٬ احساسات عمومی جریحهدار میشود٬ بعد جانی یا جانیان دستگیر میشوند٬ محاکمه شده و در ملاءعام در برابر گروه دیگری که فعلن نقش تماشاچی دارند٬اعدام میشوند.
از همین مراسمها هم فیلم و گزارش و عکس رسمی منتشر میشود تا خشونت بازتولید شده٬ احساسات عمومی جریحهدار شود و آن سرمایه اجتماعی که جمهوری اسلامی را به خطر انداخته فرو بپاشد.
تاثیر این بازتولید مکرر خشونتها در جامعه ایرانی جای خود٬ اما تاسف اینجاست که گروهی از روشنفکران٬ شبهروشنفکران٬ روزنامهنگاران و فعالان سیاسیـمدنی مدتی است در همین زمین بازی میکنند.
راستش را بخواهید نمیتوانم کسانی که دوری خود از وطن٬ خانواده و مردم را با اعتراض به تماشای ۱۵ هزار نفری یک اعدام در ملاءعام توجیه کرده و تنزل میدهند٬ بفهمم.
۳۱ شهریور ماه سال ۱۳۹۰
1 نظر:
این یعنی چی اون وقت؟ یعنی کسی که بیرون از ایران است حق ندارد اعلام انزجار کند از این رفتار؟ اگر داخل ایران بود حق داشت؟ این تقسیم بندی از کجا می آید؟ با این منطق اصلا خود چرا می نویسید؟ مگر شما خارج از ایران نیستید؟ اصلا این چه طرز تقسیم است؟
ارسال یک نظر