تجزیه و تحلیل خبر فارس درباره «ربایش» پدر علی‌اکبر حیدری‌فر قاضی متهم کهریزک

خبرگزاری فارس از ربوده شدن پدر علی‌اکبر حیدری‌فر از قضات متهم در پرونده بازداشتگاه کهریزک خبر داده است. (+)

بنابر اعلام فارس:
● ربایندگان مسلح و ناشناس بوده‌اند.
● ربایندگان پدر این مقام سابق قضایی را پس از «مراقبت‌های قبلی» از مقابل منزلش در شیراز ربوده و به تهران آورده‌اند.
● ربایندگان با شکنجه از پدر حیدری‌فر خواسته‌اند نشانی منزل، مسیر رفت و آمد‌‌، محل کار و پرونده‌هایی که پسرش مسئولیت آنها را بر عهده داشته را به آنها بدهد.

اینکه سه فرد مسلح «ناشناس» در روز روشن (۱۱ صبح) پدر یک مقام قضایی جنجالی را می‌ربایند، یا نشانه ناشی بودن آنها در آدم‌ربایی است یا نشانه گرم بودن پشتشان.

از همه جالب‌تر اینکه ربایندگان با خیال راحت ماشین «بژ رنگ» خود را مقابل خانه پدر حیدری‌فر پارک کرده و «به زور» وی را می‌ربایند؛ بدون آنکه کسی مزاحم آنها شود!

خبرگزاری فارس یا پدر حیدری‌فر از کجا می‌دانسته‌اند که ربایندگان از مدت‌ها قبل خانه وی در شیراز را تحت مراقبت داشته‌اند؟

اگر این خانه از سوی افراد ناشناس تحت مراقبت بود، چرا پدر حیدری‌فر مسئولان انتظامی و امنیتی شیراز را در جریان نگذاشته است؟

از همه مهم‌تر اینکه پدر حیدری‌فر که در شیراز زندگی می‌کند، چه اطلاعاتی از مسیر رفت و آمد فرزندش در تهران می‌توانسته داشته باشد؟ مثلن باید به ربایندگان می‌گفته که پسرم هر روز از فلان میدان یا خیابان سوار اتوموبیلش می‌شود، وارد فلان خیابان می‌شود و بعد از چهارراه به سمت چپ می‌پیچد و بعد خیابانی طویل را می‌پیماید تا به محل کارش برسد.

به نظر شما پدر یک چنین مقام قضایی چه اطلاعاتی درباره پرونده‌های زیردست پسرش داشته که ربایندگان می‌خواسته‌اند وی را «تخلیه اطلاعاتی» کنند.

کدام عقل سلیم باور می‌کند که علی‌اکبر حیدری‌فر اطلاعات پرونده‌های زیردستش را به پدرش می‌داده تا او هم در جریان پرونده‌ها باشد.

از همه اینها که بگذریم، این ربایندگان که نمی‌دانم چند روز خود را علاف پاییدن خانه پدر حیدری‌فر کرده‌اند!!، یا از خنگی این‌کار را کرده‌اند یا از زرنگی.

در هر دو صورت خنگی و زرنگی، آنها «مسلح» بوده‌اند، اطلاعات خانه پدر حیدری‌فر را داشته‌اند، به قول فارس از مدت‌ها قبل این خانه را می‌پایده‌اند و می‌دانسته‌اند که خانه پدر داديار ويژه امنيت دادسراي تهران (سابق) را تحت نظر دارند.

به نظر شما در جامعه خفقان‌زده، چه کسانی می‌توانند مسلح باشند، ناشناس باقی بمانند، روز‌ها منزل پدر یک مقام قضائی را تحت نظر داشته باشند، در روز روشن او را بربایند، شکنجه‌اش بکنند و دست‌ِآخر با خیال راحت او را مقابل منزل فرزندش رها کنند؟
سی‌ام آبان ماه سال ۱۳۸۹

Balatarin Donbaleh Mohandes Delicious Digg Stumbleupon Furl Friendfeed Twitter Facebook Greader Addthis to other Subscribe to Feed

وبلاگ‌ها

دنبال کننده ها

کتاب‌ها

  • مائو داستان ناشناخته/ جان هالیدی/ ثالث
  • جدال قدیم و جدید/ جواد طباطبایی/ ثالث
  • سرزمین‌های شبح‌زده/ تینا روزنبرگ/ ثالث
  • تجدد بومی/ محمد توکلی طرقی/ تاریخ ایران
  • مکتب در فرایند تکامل/ حسین مدرسی/ کویر
  • گذار از مدرنیته؟/ شاهرخ حقیقی/ نشر آگاه
  • روح پراگ/ ایوان کلیما/ نشر آگه

فیلم‌ها

  • آغوش‌های شکسته/ کارگردان: پدرو آلمادوآر
  • شاترآیلند/ کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • کتاب الی/ کارگردان: آلبرت و آلن هیوز
  • آواتار/ کارگردان: جیمز کامرون
  • نه (9)/ کارگردان: باب مارشال
  • زیرزمین/ کارگردان؛ امیر کاستاریکا
  • خانه خنجر‌های پران/ کارگردان؛ ژانگ ئیمو
  • نفرین گل طلائی/ کارگردان؛ ژانگ ئیمو
  • بدرود محبوب ابدی من/ کارگردان؛ چن کایگه
  • سفر گروه موسیقی/ کارگردان؛اران کولیرین
  • شاخ به شاخ/ کارگردان؛ فاتح آکین
  • پیر پسر/ کارگردان؛ چن ووک پارک
  • ممنتو/ کارگردان؛ کریستوفر نولان
  • دوشنبه‌ها زیر آفتاب/ کارگردان؛فرناندو آرانوا
  • والس با بشیر/ کارگردان؛آری فولمن
  • کتاب‌خوان/ کارگردان؛استفن دالدری