تعدادی از محافظهکاران جوان تحت عنوان جریان «عمار یاسر»، جزوهای ۶۰ صفحهای با موضوع محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی منتشر کردهاند.
در این جزوه که متن کامل آن ۲۸ شهریور ماه با نام «بولتن تحلیلی محراب اندیشه» منتشر شده، از اختلافهای اصولگرایان با محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی با عنوان «استخوانی در گلو» یاد شده است.
تهیهکنندگان این جزوه تلاش داشتهاند به این «شبهات» اصولگرایان درباره احمدینژاد و رحیممشایی پاسخ دهند:
- آیا احمدینژاد به دنبال اجرای مدل پوتین- مدودف در ایران است؟
- آیا احمدینژاد و رحیممشایی یک نفرند و هر دو از همان آغاز با هم طرحریزی کرده بودند که با تندروی نخست عدهای را از نظام خارج کنند و بعد خود در مقابل ولایت بایستند؟
- آیا احمدینژاد به امام زمان اعتقاد دارد و به ولایت فقیه نه؟
- آیا احمدینژاد میخواهد با طرح موضوع ارتباط مستقیم با امام زمان، ولیفقیه را بیاعتبار کند و از این طریق نسخه رهبری را برای همیشه بپیچد؟
- آیا هفت روز تاخیر و بعد هم نگارش آن نامه {به خامنهای درباره رحیممشایی} نشانه خوبی برای اثبات ولایت ناپذیری احمدینژاد نیست؟
- آیا احمدینژاد و رحیممشایی «فتنه دوم» نیستند که قرار است رخ دهد و اینان که از همان آغاز اعتقادی به مبانی دینی و رهبری نداشتند، کم کم درصدد علنی کردن پروژه خود هستند؟
- آیا زدن هاشمی رفسنجانی در انتخابات نقشه بوده است؟
- آیا رحیممشایی شریانهای اقتصادی را در دست گرفته و همایش ایرانیان خارج از کشور هم اصلا برای استفاده از سرمایه آنها در انتخابات بعدی برگزار شده است؟
در این جزوه آمده که مجموعه این پرسشها و شبهات باعث شده که در جریان اصولگرایان تردیدهای جدی درباره محمود احمدینژاد به وجود بیاید.
این جزوه در ادامه نوشته که در حال حاضر جریان اصولگرایی به سه جریان «افراطی مخالف دولت»، «افراطی حامی مشایی» و «عمار یاسر» تقسیم شده است.
در این جزوه از احمد توکلی و محمدباقر قالیباف به عنوان مهمترین رهبران جریان افراطی مخالف دولت احمدینژاد نام برده شده است.
در این جزوه آمده که احمد توکلی معتقد است احمدینژاد کسی است که پازل رهبری در انتخابات نهم ریاست جمهوری را به هم زده است.
تهیهکنندگان این جزوه همچنین برای نشان دادن مخالفت قالیباف با احمدینژاد، نقل قولی از وی منتشر کردهاند که جالب توجه است.
آنها در جزوه خود آوردهاند قالیباف در جریان یک سخنرانی گفته است: «من ایشون رو (احمدینژاد) آدم سالم و صالحی در کار نمیدونم، انقلابی هم نمیشناسمش، راستگو هم در کارش نمیشناسم، سرباز ولایت هم نمیدونم.»
در بخش دیگری از این جزوه آمده که در «واقع محکمتر ایستادن احمدینژاد پشت مشایی حاصل همین تخریبهای بچهگانه برخی از به اصطلاح اصولگرایان بوده است.»
این جزوه در بخش دوم تحلیل خود به جریان افراطی حامی رحیممشایی اشاره کرده و نوشته است: «این جریان معتقد است ذهنیت ایجاد شده از مشایی به هیچ وجه واقعی نیست و او بهترین گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری آینده است.»
آنطور که در این جزوه آمده است: «این جریان به دنبال بدنه ایجاد کردن برای مشایی است. دو دستگی در جامعه وعاظ و جامعه اسلامی دانشجویان و برخی جریانات دیگر را میتوان در همین راستا تفسیر و تعبیر کرد.»
در ادامه این تحلیل میخوانیم: «این جریان در ادامه این سیر بحث امام و امت را مطرح میکند. بحث از رابطه امام و امت هم البته درست و لازم است، اما اگر قرار باشد احمدینژاد در جایگاه امام بنشیند یا اینکه خواص به این بهانه کلا نفی و حذف شوند، یک بحث انحرافی است.»
تهیهکنندگان این جزوه در ادامه پرسیدهاند: «چرا جریان رادیکال داخل دولت به جای طرد و حذف و اختلاف افکنی و تکفیر و توهین، فکری برای ارتباط گیری با بدنه انقلابیون و افزایش دایره حامیان احمدینژاد نمیکند؟ چرا به اختلافات و شکافها دامن میزند و درصدد توسعه این شکافها حتی در هیئتها برمیآید؟»
آنها همچنین پرسیدهاند: «مگر تا دیروز حرف از اهمیت مسجد و جایگاه مسجد و هیئت نبود؟ چون انتقاد میکنند، باید حذف شوند؟ مگر همینها در همایشهای انتخاباتی آورده نشدند و مورد تجلیل قرار نگرفتند؟ الان بد شدند و دیگر مهم نیستند؟ چرا آن آدم نابینای نادان میآید در تلویزیون میگوید انتقادی نیست. ما نمیبینیم؟»
پرسشها از جریان افراطی حامی رحیممشایی در این جزوه اینگونه ادامه مییابد که «چرا برخی اصرار دارند احمدینژاد را مقابل حاج منصور و مصباح و... بگذارند؟ چرا به جای رفع ابهامات مانند تیغه افراطی خارج دولت میکوشند این دعوا را سنگینتر و سنگینتر کنند؟»
تهیهکنندگان این جزوه که خود را جریان سوم اصولگرایی «عمار یاسر» معرفی کردهاند، نوشتهاند: «در واقع جریان سوم نگاهی واقع بینانه و به دور از هیاهوهای سیاسی به دولت و احمدینژاد دارد. این جریان معتقد است رییس جمهور بعدی باید چهرهای انقلابیتر از احمدینژاد باشد نه چهرهای به اصطلاح برخی معتدلتر و ملایمتر.»
آنها نوشتهاند که بر این باورند «نامزدی رحیممشایی از اصل یک قصه انحرافی است. اگر مشایی کاندیدا شود، شورای نگهبان وی را تائید نمیکند.»
تهیهکنندگان این جزوه هشدار دادهاند چنانچه رحیممشایی در انتخابات آتی ریاست جمهوری نامزد شود، روشنگری درباره وی بسیار «سخت» خواهد بود.
آنها به اصولگرایان پیشنهاد کردهاند: «اگر خواست اتفاقی این چنینی بیافتد در قالب یک انتخابات عادی کشور انجام شود، نه اینکه دوباره برای کشور فتنه شود. برخی درصدند فتنه دوم بسازند و از همین الان جریان دوم را مقابل رهبری قرار دهند.»
در بخش دیگری از این جزوه آمده که «مشکل امروز ما صرفا عجله در شناسایی عوامل فتنه دوم و مواجهه صریح با آنها نیست؛ بلکه مشکل، فتنه دوم سازی است.»
به اعتقاد نویسندگان این جزوه «مسئله فتنه دوم بهانهای شده است برای برخی تصفیه حسابهای سیاسی و برخی قدرت طلبیها. مسئله شعلهور کردن آتش اختلاف و تفرقه در کشور است.»
آنها در پایان نوشتهاند: «موقعیت ما اکنون موقعیت استخوان در گلو است. از این حیث که انتقاداتی داریم اما نمیخواهیم با طرح نادرست و غیرعقلانی انتقادات داشتههای خود را هم از دست بدهیم. نمیخواهیم برای به دست آوردن نداشتهها، به داشتههای خود آتش بکشیم و مسائل فرعی را اصلی کنیم.»
تهیهکنندگان این جزوه در ادامه نوشتهاند: «موقعیت ما موقعیت استخوان درگلوست از این حیث که نمیخواهیم با طرح برخی مسائل، کسانی مدعی شوند که یک صدم احمدینژاد هم توانایی و عرضه و وجود نداشتهاند. نمیخواهیم کسانی مدعی شوند که از همان سوم تیر راه دیگری را انتخاب کردند و در این مدت هم جز هزینه چیزی برای دولت اصولگرا به ارمغان نیاورند.»
آنها افزودهاند: «نمیخواهیم کسی چون توکلی که نامه حلالیتطلبی برای موسویان مینویسد و از لاریجانی دفاع میکند، بشود نماد اصولگرایی و عدالتخواهی و احمدینژاد بشود نماد فساد.»
در ادامه این جزوه میخوانیم: «وضعیت رسانهها و مجموعههای وابسته بدانها کاملا مشخص است. وضعیت سازمان تبلیغات آقای خاموشی، خبرگزاری مهر، روزنامه همشهری، سایت و روزنامه خبرآنلاین، سایت تابناک و فردا و... چندان مخفی نیست.»
دانلود متن کامل جزوه
در این جزوه که متن کامل آن ۲۸ شهریور ماه با نام «بولتن تحلیلی محراب اندیشه» منتشر شده، از اختلافهای اصولگرایان با محمود احمدینژاد و اسفندیار رحیممشایی با عنوان «استخوانی در گلو» یاد شده است.
تهیهکنندگان این جزوه تلاش داشتهاند به این «شبهات» اصولگرایان درباره احمدینژاد و رحیممشایی پاسخ دهند:
- آیا احمدینژاد به دنبال اجرای مدل پوتین- مدودف در ایران است؟
- آیا احمدینژاد و رحیممشایی یک نفرند و هر دو از همان آغاز با هم طرحریزی کرده بودند که با تندروی نخست عدهای را از نظام خارج کنند و بعد خود در مقابل ولایت بایستند؟
- آیا احمدینژاد به امام زمان اعتقاد دارد و به ولایت فقیه نه؟
- آیا احمدینژاد میخواهد با طرح موضوع ارتباط مستقیم با امام زمان، ولیفقیه را بیاعتبار کند و از این طریق نسخه رهبری را برای همیشه بپیچد؟
- آیا هفت روز تاخیر و بعد هم نگارش آن نامه {به خامنهای درباره رحیممشایی} نشانه خوبی برای اثبات ولایت ناپذیری احمدینژاد نیست؟
- آیا احمدینژاد و رحیممشایی «فتنه دوم» نیستند که قرار است رخ دهد و اینان که از همان آغاز اعتقادی به مبانی دینی و رهبری نداشتند، کم کم درصدد علنی کردن پروژه خود هستند؟
- آیا زدن هاشمی رفسنجانی در انتخابات نقشه بوده است؟
- آیا رحیممشایی شریانهای اقتصادی را در دست گرفته و همایش ایرانیان خارج از کشور هم اصلا برای استفاده از سرمایه آنها در انتخابات بعدی برگزار شده است؟
در این جزوه آمده که مجموعه این پرسشها و شبهات باعث شده که در جریان اصولگرایان تردیدهای جدی درباره محمود احمدینژاد به وجود بیاید.
این جزوه در ادامه نوشته که در حال حاضر جریان اصولگرایی به سه جریان «افراطی مخالف دولت»، «افراطی حامی مشایی» و «عمار یاسر» تقسیم شده است.
در این جزوه از احمد توکلی و محمدباقر قالیباف به عنوان مهمترین رهبران جریان افراطی مخالف دولت احمدینژاد نام برده شده است.
در این جزوه آمده که احمد توکلی معتقد است احمدینژاد کسی است که پازل رهبری در انتخابات نهم ریاست جمهوری را به هم زده است.
تهیهکنندگان این جزوه همچنین برای نشان دادن مخالفت قالیباف با احمدینژاد، نقل قولی از وی منتشر کردهاند که جالب توجه است.
آنها در جزوه خود آوردهاند قالیباف در جریان یک سخنرانی گفته است: «من ایشون رو (احمدینژاد) آدم سالم و صالحی در کار نمیدونم، انقلابی هم نمیشناسمش، راستگو هم در کارش نمیشناسم، سرباز ولایت هم نمیدونم.»
در بخش دیگری از این جزوه آمده که در «واقع محکمتر ایستادن احمدینژاد پشت مشایی حاصل همین تخریبهای بچهگانه برخی از به اصطلاح اصولگرایان بوده است.»
این جزوه در بخش دوم تحلیل خود به جریان افراطی حامی رحیممشایی اشاره کرده و نوشته است: «این جریان معتقد است ذهنیت ایجاد شده از مشایی به هیچ وجه واقعی نیست و او بهترین گزینه برای انتخابات ریاست جمهوری آینده است.»
آنطور که در این جزوه آمده است: «این جریان به دنبال بدنه ایجاد کردن برای مشایی است. دو دستگی در جامعه وعاظ و جامعه اسلامی دانشجویان و برخی جریانات دیگر را میتوان در همین راستا تفسیر و تعبیر کرد.»
در ادامه این تحلیل میخوانیم: «این جریان در ادامه این سیر بحث امام و امت را مطرح میکند. بحث از رابطه امام و امت هم البته درست و لازم است، اما اگر قرار باشد احمدینژاد در جایگاه امام بنشیند یا اینکه خواص به این بهانه کلا نفی و حذف شوند، یک بحث انحرافی است.»
تهیهکنندگان این جزوه در ادامه پرسیدهاند: «چرا جریان رادیکال داخل دولت به جای طرد و حذف و اختلاف افکنی و تکفیر و توهین، فکری برای ارتباط گیری با بدنه انقلابیون و افزایش دایره حامیان احمدینژاد نمیکند؟ چرا به اختلافات و شکافها دامن میزند و درصدد توسعه این شکافها حتی در هیئتها برمیآید؟»
آنها همچنین پرسیدهاند: «مگر تا دیروز حرف از اهمیت مسجد و جایگاه مسجد و هیئت نبود؟ چون انتقاد میکنند، باید حذف شوند؟ مگر همینها در همایشهای انتخاباتی آورده نشدند و مورد تجلیل قرار نگرفتند؟ الان بد شدند و دیگر مهم نیستند؟ چرا آن آدم نابینای نادان میآید در تلویزیون میگوید انتقادی نیست. ما نمیبینیم؟»
پرسشها از جریان افراطی حامی رحیممشایی در این جزوه اینگونه ادامه مییابد که «چرا برخی اصرار دارند احمدینژاد را مقابل حاج منصور و مصباح و... بگذارند؟ چرا به جای رفع ابهامات مانند تیغه افراطی خارج دولت میکوشند این دعوا را سنگینتر و سنگینتر کنند؟»
تهیهکنندگان این جزوه که خود را جریان سوم اصولگرایی «عمار یاسر» معرفی کردهاند، نوشتهاند: «در واقع جریان سوم نگاهی واقع بینانه و به دور از هیاهوهای سیاسی به دولت و احمدینژاد دارد. این جریان معتقد است رییس جمهور بعدی باید چهرهای انقلابیتر از احمدینژاد باشد نه چهرهای به اصطلاح برخی معتدلتر و ملایمتر.»
آنها نوشتهاند که بر این باورند «نامزدی رحیممشایی از اصل یک قصه انحرافی است. اگر مشایی کاندیدا شود، شورای نگهبان وی را تائید نمیکند.»
تهیهکنندگان این جزوه هشدار دادهاند چنانچه رحیممشایی در انتخابات آتی ریاست جمهوری نامزد شود، روشنگری درباره وی بسیار «سخت» خواهد بود.
آنها به اصولگرایان پیشنهاد کردهاند: «اگر خواست اتفاقی این چنینی بیافتد در قالب یک انتخابات عادی کشور انجام شود، نه اینکه دوباره برای کشور فتنه شود. برخی درصدند فتنه دوم بسازند و از همین الان جریان دوم را مقابل رهبری قرار دهند.»
در بخش دیگری از این جزوه آمده که «مشکل امروز ما صرفا عجله در شناسایی عوامل فتنه دوم و مواجهه صریح با آنها نیست؛ بلکه مشکل، فتنه دوم سازی است.»
به اعتقاد نویسندگان این جزوه «مسئله فتنه دوم بهانهای شده است برای برخی تصفیه حسابهای سیاسی و برخی قدرت طلبیها. مسئله شعلهور کردن آتش اختلاف و تفرقه در کشور است.»
آنها در پایان نوشتهاند: «موقعیت ما اکنون موقعیت استخوان در گلو است. از این حیث که انتقاداتی داریم اما نمیخواهیم با طرح نادرست و غیرعقلانی انتقادات داشتههای خود را هم از دست بدهیم. نمیخواهیم برای به دست آوردن نداشتهها، به داشتههای خود آتش بکشیم و مسائل فرعی را اصلی کنیم.»
تهیهکنندگان این جزوه در ادامه نوشتهاند: «موقعیت ما موقعیت استخوان درگلوست از این حیث که نمیخواهیم با طرح برخی مسائل، کسانی مدعی شوند که یک صدم احمدینژاد هم توانایی و عرضه و وجود نداشتهاند. نمیخواهیم کسانی مدعی شوند که از همان سوم تیر راه دیگری را انتخاب کردند و در این مدت هم جز هزینه چیزی برای دولت اصولگرا به ارمغان نیاورند.»
آنها افزودهاند: «نمیخواهیم کسی چون توکلی که نامه حلالیتطلبی برای موسویان مینویسد و از لاریجانی دفاع میکند، بشود نماد اصولگرایی و عدالتخواهی و احمدینژاد بشود نماد فساد.»
در ادامه این جزوه میخوانیم: «وضعیت رسانهها و مجموعههای وابسته بدانها کاملا مشخص است. وضعیت سازمان تبلیغات آقای خاموشی، خبرگزاری مهر، روزنامه همشهری، سایت و روزنامه خبرآنلاین، سایت تابناک و فردا و... چندان مخفی نیست.»
دانلود متن کامل جزوه
سیام شهریور ماه سال ۱۳۸۹
0 نظر:
ارسال یک نظر