تقلب و دروغ و زندان و خشونت جواب نداد، حالا به فکر ترساندن مردم افتادهاند. گویی مردمی که ۳۰ میلیونشان با اینترنت و ماهواره سر و کله میزنند، نفهمند، غار نشینند یا برگ به خود بستهاند.
میخواهند همراه با دمیدن بر شیپور جنگ اتمی، مردم را با اختلاطی از باورهای دینی، بومی، محلی، آداب و رسوم و سنتها بترسانند، چرا که راهی آسانتر برای ماله کشیدن روی مصیبتها، بدبختیها و رنجهایی که به این مردم تحمیل کردهاند، ندارند.
با خرافه تاثیر میزان زنا بر زلزله، میخواهند همبستگی و دلبستگی ملی ایجاد کنند، مردم را به یکدیگر نزدیک کنند، دلها را خائف و نرم کنند تا پذیرای نور حقیقت شود. این کارکرد دین است، حربه روحانیون و فقیهان در تاریخ بوده و خواهد بود.
حالا که جمعیت قابل توجهی از زنان هم میخواهند «ممهنمایی» کنند تا میزان این رابطه خرافی را آزمایش کنند، برخی گرخیدهاند، تو زدهاند، احتمال یک در میلیون میدهند که این «ممهنمایی»، زلزله به پا کند.
قبول که همه انسانها کمی خرافاتی هستند و تفاوت بین آنها فقط در میزان خرافاتی بودنشان است، اما ربط منطقی علت و معلولی پدیدهها را که نمیتوان نادیده گرفت.
هر پدیدهای و معلولی، علتی همسنخ دارد، به طور منطقی اگر قرار باشد زنا زیاد شود، احتمال سیل بیشتر از زلزله است. به تکانههای ناشی از نزدیکی زن و مرد کاری ندارم، بحث من میزان آبی است که از این نزدیکی حاصل میشود که شاید عامل سیل شود!!!
اما فقیهان و خرافهپرستان نظری خلاف دارند، آنها میگویند هر عاملی ممکن است هر گونه معلولی بیافریند، بیآنکه مشابهت و سنخیتی بین آنان وجود داشته باشد.
در این بینش، به قول ارنست کاسیرر انتخاب علل، کاملن آزاد است. مثلن میتوان علت آتشفشان ایسلند را همانطور که رجانیوز(+) میگوید به «بدرفتاری اروپا با ایران» تعبیر کرد یا ادعا کرد که میرحسین موسوی و مهدی کروبی (+) به خاطر «سوءاستفاده» از نیت پاک مردم به «سرطان» مبتلا شدهاند.
یا به اعتقاد فقیهانی چون آیتالله صافی گلپایگانی (+) همچنان که یک انسان از مساعدت و احترام دیگران راضی و خشنود میشود، طبیعت نیز این چنین است.
عادت کردن و خو گرفتن تاریخی به این گونه خرافههای مذهبی و باورهای تکرار شونده عامل مهمی در تصلب اندیشه و سوءاستفادههای فقیهان در این زمینه بهشمار میآید.
مردمی که در محیطی آکنده از دلهره، بیاطمینانی و ناآگاهی زندگی میکنند، لاجرم به نیروهای غیرعقلانی توسل میجویند تا تنشهای ذهنی خود را کاهش دهند.
خرافههای مذهبی که فقیهان حامل و مفسر آن هستند، نظامی از اعتقادات میسازد تا شرایط ناامن و نامطمئن را برای مردم، مطمئن و امیدوار میسازد.
تا این بینش هست، خرافههای دینی هیچگاه از بین نخواهند رفت. یکی از مهمترین دلایل ماندگاری این دست خرافهها در ایران هم، در نقش و برداشت منفعتطلبانه فقیهان و روحانیان از این دست امور است.
میخواهند همراه با دمیدن بر شیپور جنگ اتمی، مردم را با اختلاطی از باورهای دینی، بومی، محلی، آداب و رسوم و سنتها بترسانند، چرا که راهی آسانتر برای ماله کشیدن روی مصیبتها، بدبختیها و رنجهایی که به این مردم تحمیل کردهاند، ندارند.
با خرافه تاثیر میزان زنا بر زلزله، میخواهند همبستگی و دلبستگی ملی ایجاد کنند، مردم را به یکدیگر نزدیک کنند، دلها را خائف و نرم کنند تا پذیرای نور حقیقت شود. این کارکرد دین است، حربه روحانیون و فقیهان در تاریخ بوده و خواهد بود.
حالا که جمعیت قابل توجهی از زنان هم میخواهند «ممهنمایی» کنند تا میزان این رابطه خرافی را آزمایش کنند، برخی گرخیدهاند، تو زدهاند، احتمال یک در میلیون میدهند که این «ممهنمایی»، زلزله به پا کند.
قبول که همه انسانها کمی خرافاتی هستند و تفاوت بین آنها فقط در میزان خرافاتی بودنشان است، اما ربط منطقی علت و معلولی پدیدهها را که نمیتوان نادیده گرفت.
هر پدیدهای و معلولی، علتی همسنخ دارد، به طور منطقی اگر قرار باشد زنا زیاد شود، احتمال سیل بیشتر از زلزله است. به تکانههای ناشی از نزدیکی زن و مرد کاری ندارم، بحث من میزان آبی است که از این نزدیکی حاصل میشود که شاید عامل سیل شود!!!
اما فقیهان و خرافهپرستان نظری خلاف دارند، آنها میگویند هر عاملی ممکن است هر گونه معلولی بیافریند، بیآنکه مشابهت و سنخیتی بین آنان وجود داشته باشد.
در این بینش، به قول ارنست کاسیرر انتخاب علل، کاملن آزاد است. مثلن میتوان علت آتشفشان ایسلند را همانطور که رجانیوز(+) میگوید به «بدرفتاری اروپا با ایران» تعبیر کرد یا ادعا کرد که میرحسین موسوی و مهدی کروبی (+) به خاطر «سوءاستفاده» از نیت پاک مردم به «سرطان» مبتلا شدهاند.
یا به اعتقاد فقیهانی چون آیتالله صافی گلپایگانی (+) همچنان که یک انسان از مساعدت و احترام دیگران راضی و خشنود میشود، طبیعت نیز این چنین است.
عادت کردن و خو گرفتن تاریخی به این گونه خرافههای مذهبی و باورهای تکرار شونده عامل مهمی در تصلب اندیشه و سوءاستفادههای فقیهان در این زمینه بهشمار میآید.
مردمی که در محیطی آکنده از دلهره، بیاطمینانی و ناآگاهی زندگی میکنند، لاجرم به نیروهای غیرعقلانی توسل میجویند تا تنشهای ذهنی خود را کاهش دهند.
خرافههای مذهبی که فقیهان حامل و مفسر آن هستند، نظامی از اعتقادات میسازد تا شرایط ناامن و نامطمئن را برای مردم، مطمئن و امیدوار میسازد.
تا این بینش هست، خرافههای دینی هیچگاه از بین نخواهند رفت. یکی از مهمترین دلایل ماندگاری این دست خرافهها در ایران هم، در نقش و برداشت منفعتطلبانه فقیهان و روحانیان از این دست امور است.
چهارم اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۹
1 نظر:
دلایل علمی ارتباط زلزله و زنا
http://alestefta.blogspot.com/2010/04/blog-post_25.html
ارسال یک نظر