این مطلب که چکیده ماهها تحقیق درباره دروغهای تولید شده در نظام مقدس است و همچنان ادامه دارد، قرار بود به پیشنهاد دوستی، مقدمه همکاری من با وبسایت تهران ریویو باشد که به تشخیص سردبیر این سایت، فاقد «استدلال» و غیر قابل انتشار ارزیابی شد. متن کامل این نوشته را عینن در وبلاگم منتشر میکنم.
ساخت و پرداخت دروغ و انتشار اخبار جهتدار، یکی از مهمترین ابزارهای تدافعی نظام جمهوری اسلامی برای مقابله با معترضان و مخالفان است.
دور جدید بهرهبرداری از این ابزار، پس از آغاز اعتراضها به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۲ خرداد ماه سال ۱۳۸۸ و وقایع پس از آن آغاز شده است.
دروغها و شایعات در جمهوری اسلامی، همچون دیگر حکومتهای مطلقه در خدمت کلیت نظام و یک نفر ساخته و پرداخته میشود.
این دروغها هر روز چندینبار و به روشهای گوناگون تکرار میشود تا رنگ واقعیت و حقیقت به خود بگیرد. روش کار، فلهای، گسترده و بر مبنای تکرار و تکرار است.
دروغ، شایعه یا ضدخبری که ساخته میشود، به طور گسترده از زبان وفاداران و از طریق رسانههای رسمی و غیر رسمی بازنشر میشود تا تبدیل به حقیقتی انکارناپذیر شود.
دروغها در جمهوری اسلامی، تولید و بازنشر میشود، بدون آنکه تاثیرات مخرب آنها بر باورها و اعتقاد باورمندان به دین، سنجیده و ارزیابی شود.
این دروغها و تملقات، در حال حاضر به گفتار اصلی و راهبردی وفاداران به رهبری جمهوری اسلامی تبدیل شده است. در این داد و ستد نانوشته، بزرگی و کوچکی دروغها و تملقها، معیار نزدیکی و دوری به پیشوا و نظام است.
نگاهی گذرا به مجموعه اظهارات گروهی از نمایندگان مجلس، مراجع تقلید و وابستگان به حاکمیت، نشان میدهد که نزدیکان به آقای خامنهای، سهم بیشتری در تولید دروغها در ۱۰ ماه گذشته داشتهاند.
نظامیان و تصمیمگیرندگان انتخاباتی، نخستین پایهگذاران دور جدید دروغ بافیها در جمهوری اسلامی به شمار میروند. با گذشت زمان، تصمیمگیرندگان انتخابات از دور خارج شده و جای آنها را صاحبان قدرت گرفتهاند.
نمایندگان مجلس، مسئولان ریز و درشت نظام و حتی برخی مخالفان که تحت فشارهای روحی و روانی مجبور شده و میشوند دروغهایی خوشایند رهبر و نظام بگویند، از جمله گویندگان این دروغها به شمار میروند.
تلاش برای بیان دروغها و انکار واقعیتها از زبان مخالفان و معترضان به نتیجه انتخابات، از روشهای قدیمی دیکتاتورها برای افزایش مشروعیت و کسب اعتبار از دست رفته است.
این دروغها در سلولهای انفرادی، بازداشتگاهها و زندانها به صورت سیستماتیک به زندانیان دیکته میشود تا در نمایشهای تلویزیونی و قضایی گفته شود.
اثر این روش به گمان همه دیکتاتورها، بیشتر از هر روش دیگری است. نظامهای استبدادی به اشتباه و البته سادهلوحانه بر این باورند که در این روش با یک تیر، دو هدف را نشانه میروند:
هدف اول) بیاعتبار کردن معترضان و نقض ادعاهای آنها از زبان خودشان.
هدف دوم) کسب تائیدیه از مخالفان درباره موضوع مورد مناقشه در جهت افزایش مشروعیت آن.
استالین و همه دیکتاتورهای مشابه او هم همینگونه عمل میکردند، البته به مراتب بدتر و شدیدتر از جمهوری اسلامی.
جنس دروغها در جمهوری اسلامی نیز مشابه با دروغهای سایر دیکتاتوریها است. توجیه اخلاقی و سیاسی آنها هم دستکم در ایران، «جنگ نرم» و «جنگ روانی» است.
هدف از تولید، گسترش و تکرار آنها در این مدت نیز، تائید صحت نتیجه انتخابات، تلاش برای سنجاق کردن معترضان به بیگانگان، ارائه تصویری کارآمد از نظام جمهوری اسلامی و بازیابی شخصیت خردشده رهبری است.
ساختار ضدخبرها، شایعات و دروغهای منتشرشده در این دوره، تدافعی، ساده، روان و قابل فهم و فاقد پیچیدگیهای یک عمل استراتژیک است.
تلاش برای نفی و پوشاندن رفتار خشونتبار دولتی با معترضان (دروغ سلبی) و کوشش برای ترمیم چهره «رحمانی» نظام و رهبری (دروغ ایجابی) از مهمترین مشخصههای دروغها تولید شده جمهوری اسلامی طی ۱۰ ماه گذشته است.
بررسی این دروغها نشان میدهد که فرآیند تولید و نشر آنها هرچند ساده، اما از منطق زمانی خاصی پیروی میکند و همگی تابع شرایط زمانی خاص خود هستند.
دوره اول این ضدخبرها و شایعات که جملگی، تدافعی است، مربوط به شش ماه نخست اعتراضها به نتیجه انتخابات است که ترکیبی از دروغهای سلبی و ایجابی است.
تلاش برای تائید صحت نتیجه انتخابات از سوی تمام ارکان حکومت و نفی تمام خشونتهای اعمال شده علیه معترضان و توجیه دستگیریها، بازداشتها، شکنجهها و قانون شکنیها از مشخصههای بارز دروغهای این دوره محسوب میشود.
در این دوره همچنین تلاش شد رهبران مخالفان دولت و معترضان، عوامل بیگانه و عامل براندازی نظام جمهوری اسلامی معرفی شوند.
کوشش برای بالا بردن سطح مناقشات داخلی از دوگانه «معترضان- انتخابات» به دوگانه «معترضان- نظام» از دیگر مشخصههای دروغهای این دوره بهشمار میرود.
در همین دوره است که ساحت ولیفقیه و رهبری جمهوری اسلامی، آماج شدیدترین انتقادها و هجومها قرار میگیرد و هاله مقدس شکل گرفته دور آن، دود شده و به هوا میرود.
بالا بردن سطح یک مناقشه انتخاباتی به رویارویی مردم و نظام، از بزرگترین ضربات وارده به بدنه نظام و رهبری بود که استراتژیستهای جمهوری اسلامی، هرگز پیشبینی پرداخت چنین هزینه سنگینی را نمیکردند.
برای بازسازی آسیبهای وارده ناشی از این تاکتیک، دور دوم دروغها با محوریت شخص آیتالله علی خامنهای و تلاش برای تثبیت موقعیت و بازسازی چهره وی آغاز شد.
نظام جمهوری اسلامی که تمام مشروعیت خود را از مشروعیت «الهی» ولیفقیه میگیرد، در این دوره تلاش کرد با نظرسازیها، برنامهریزیها و دروغبافیها، چهره مخدوش و شکسته شده رهبر را ترمیم کند.
بررسی مجموعه دروغهای تولید شده در این دوره نشان میدهد که جمهوری اسلامی حساب ویژهای روی این دروغها به منظور بازیابی موقعیت از دست رفته رهبری، باز کرده است.
از دی ماه سال گذشته، در گفتار و بیانیههای بسیاری از نمایندگان، شخصیتها، سازمانها، نهادها و ارگانهای حکومتی و دولتی، میتوان به خوبی ردپای این تاکتیک را مشاهده کرد.
دروغهای «ایجابی» تولید شده در این دوره که از زمان انتشار پیام نوروزی رهبری جمهوری اسلامی به صورت فزایندهای در رسانهها و سخنرانیهای هواداران حکومت دیده میشود، فردیت، اراده و ابتکار گویندگان آنها را تحتالشعاع قرار داده است.
اوج این دروغبافیها که با اغراق، بزرگنمایی، اسطورهسازی و تقدسبخشی بی حد و حصر به آقای خامنهای همراه است، متعلق به روزهای پس از پایان تعطیلات نوروزی است که همچنان ادامه دارد.
چنین پدیدهای، تنها مختص جوامع استبدادی است. زمانی که اوضاع خراب میشود، وفاداران به نظام مطلقه، بدنبال يك ناجی هستند تا آنها را حفظ کند، نجات دهد و یا دستکم بتوانند آنها را از آسیبهای احتمالی مصون دارد.
آن پیشوایی که محمد عطریانفر در دادگاه از او طلب استغفار و بخشش کرده بود (+)، امروز به كمك رسانهها و وفادارانش، تصويري افسانهاي از او ساخته و پرداخته میشود تا چهره زخم خوردهاش ترمیم شود.
در این مدت، دروغها و ستایشها خدایگون از خامنهای، او را به موسوليني، هيتلر، استالين و مائوی جدید تبدیل کرده است.
خروجی این روشهای دیکتاتورها در بلندمت نیز تنها یک چیز بوده است؛ فروپاشی سرمایه اجتماعی.
سرمایه اجتماعی جمهوری اسلامی که بر باورهای دینی و گاه خرافی باورمندان بنا شده است، با این روشها و ابزارها (دروغ و تملق)، بیشتر از دیگر حکومتهای دیکتاتوری آسیب دیده و شکسته شده است.
شکستن باور مذهبیون، عواقب به مراتب بدتری از شکستن شدن عقاید یک حزب، گروه و نحله فکری دارد.
مذاهب، دروغ، ریا، تملق، اغراق و بسیاری از عادات دیکتاتوری را نفی میکنند، اما اگر متولیان آن، خود به دامان این مذمومات اخلاقی بیفتند، دیکتاتوری آنها، صدها برابر بدتر از دیکتاتوری نظامیان خواهد بود.
این دام، در نهایت نهتنها دیکتاتور مذهبی را به کام خود میکشد، بلکه باورها و اعتقادات تودههای عظیمی از مردم باورمند به بهشت و جهنم را دود کرده و به هوا میبرد.
پینوشت:
برای دسترسی به مجموعه دروغهای جمعآوری شده در چند ماه گذشته، میتوانید به اینجا مراجعه کنید.
بیستم و پنجم فروردین ماه سال ۱۳۸۹
0 نظر:
ارسال یک نظر