این جمله اسدالله بادامچیان که «احمدینژاد متوجه سختی اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها شده و به همین دلیل نمیخواهد اجرایش کند» را باید خیلی جدی گرفت.
احمدینژاد زمانی که این طرح را به مجلس ارائه کرد؛ داغ بود، گرم بود، نمیدانست که دست به چه کار خطرناکی میزند.
گمانش بر این بود که بعد از حذف یارانهها، مثل طرح سهمیهبندی بنزین، اعتراضهایی خواهد شد و دولت اینبار با پولهای خودِ مردم، آنها را ساکت خواهد کرد.
اما این این طرح در مقایسه با سهمیهبندی بنزین، مثل جراحی بزرگیست در مقابل مداوای زخمی کوچک.
عوارض اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها با هر درآمدی که باشد، برای دولت نامشروع نتایج یکسانی خواهد داشت؛ افزایش احتمال سرنگونی.
دولت نامشروعی که با زور ولیامر و سپاه به کار خود ادامه میدهد، دیگر نمیتواند در برابر عواقب ناشی از حذف یارانهها مقاومت کند؛ این همان نکتهای است که احمدینژاد به آن پی برده است.
مقاومت احمدینژاد در برابر مصوبه مجلس، بهانهای بیش نیست. پیش از این نیز نوشته بودم که او از اجرای این طرح بسیار ترسیده است، چرا که خوب میداند با اجرای این طرح احتمال سرنگونی دولتش افزایش خواهد یافت.
وضعیت سالجاری دولت احمدینژاد و نظام بسیار روشن است:
● دولت احمدینژاد اگر تن به اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها با هر درآمدی بدهد، خطر سرنگونیاش جدی است. اگر به فرض محال هم که نظام بخواهد از دست احمدینژاد خلاص شود، این بهترین راه و کم هزینهترین روش است.
● دولت اگر نخواهد تن به اجرای این طرح بدهد، لایحهای مبنی بر توقف این قانون به مجلس ارائه خواهد کرد که در این صورت در اولین روزهای سال جدید، شعار ولیامر مسلمین مبنی بر «کار مضاعف و همت مضاعف» دود خواهد شد.
● خودداری دولت از اجرای این طرح، هزینههای نظام برای برکناری احتمالی دولت نامشروع را هم افزایش خواهد داد. هرچند که به نظر نمیرسد نظام در چنین اندیشهای باشد، اما همین نظام بدش نمیآید که شمشیر داموکلس برکناری را همیشه بر سر دولت احمدینژاد نگه دارد تا مانع از سرکشیهای وی شود.
بنابراین میتوان احتمال داد:
● اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها = افزایش احتمال سرنگونی دولت + کاهش هزینههای نظام + افزایش رضایت عمومی
● اجرا نکردن طرح هدفمند کردن یارانهها = افزایش احتمال ادامه کار دولت + افزایش هزینههای نظام + کاهش رضایت عمومی
احمدینژاد زمانی که این طرح را به مجلس ارائه کرد؛ داغ بود، گرم بود، نمیدانست که دست به چه کار خطرناکی میزند.
گمانش بر این بود که بعد از حذف یارانهها، مثل طرح سهمیهبندی بنزین، اعتراضهایی خواهد شد و دولت اینبار با پولهای خودِ مردم، آنها را ساکت خواهد کرد.
اما این این طرح در مقایسه با سهمیهبندی بنزین، مثل جراحی بزرگیست در مقابل مداوای زخمی کوچک.
عوارض اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها با هر درآمدی که باشد، برای دولت نامشروع نتایج یکسانی خواهد داشت؛ افزایش احتمال سرنگونی.
دولت نامشروعی که با زور ولیامر و سپاه به کار خود ادامه میدهد، دیگر نمیتواند در برابر عواقب ناشی از حذف یارانهها مقاومت کند؛ این همان نکتهای است که احمدینژاد به آن پی برده است.
مقاومت احمدینژاد در برابر مصوبه مجلس، بهانهای بیش نیست. پیش از این نیز نوشته بودم که او از اجرای این طرح بسیار ترسیده است، چرا که خوب میداند با اجرای این طرح احتمال سرنگونی دولتش افزایش خواهد یافت.
وضعیت سالجاری دولت احمدینژاد و نظام بسیار روشن است:
● دولت احمدینژاد اگر تن به اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها با هر درآمدی بدهد، خطر سرنگونیاش جدی است. اگر به فرض محال هم که نظام بخواهد از دست احمدینژاد خلاص شود، این بهترین راه و کم هزینهترین روش است.
● دولت اگر نخواهد تن به اجرای این طرح بدهد، لایحهای مبنی بر توقف این قانون به مجلس ارائه خواهد کرد که در این صورت در اولین روزهای سال جدید، شعار ولیامر مسلمین مبنی بر «کار مضاعف و همت مضاعف» دود خواهد شد.
● خودداری دولت از اجرای این طرح، هزینههای نظام برای برکناری احتمالی دولت نامشروع را هم افزایش خواهد داد. هرچند که به نظر نمیرسد نظام در چنین اندیشهای باشد، اما همین نظام بدش نمیآید که شمشیر داموکلس برکناری را همیشه بر سر دولت احمدینژاد نگه دارد تا مانع از سرکشیهای وی شود.
بنابراین میتوان احتمال داد:
● اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها = افزایش احتمال سرنگونی دولت + کاهش هزینههای نظام + افزایش رضایت عمومی
● اجرا نکردن طرح هدفمند کردن یارانهها = افزایش احتمال ادامه کار دولت + افزایش هزینههای نظام + کاهش رضایت عمومی
پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۸۹
0 نظر:
ارسال یک نظر