محمود احمدینژاد نمیخواهد زیربار اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها برود.
او از آثار ویرانگر اجرای این قانون به شدت ترسیده است. احمدینژاد میداند که دولتش نامشروع است و تقریبن مطمئن شده که با اجرای این قانون، ممکن است سرنگون شود.
او پس از ماهها جنگ و دعوا با مجلس، زمانی که نتوانست حرفش را به کرسی بنشاند، زیر تمام قول و قرارهایش زده است.
احمدینژاد ادعا میکند که به خاطر «ضرری» که با اجرای این قانون به مردم میرسد، حاضر نیست آن را اجرا کند.
حالا که کار از کار گذشته و دولت مجبور به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها شده، احمدینژاد میخواهد توپ را به زمین مردم بیندازد.
به این ترتیب که اگر با موافقت دوسوم نمایندگان مجلس، رفراندومی برگزار شد، مسئولیت اجرا یا تعلیق این قانون بر عهده مردم گذاشته شود تا دولت بتواند از خود سلب مسئولیت کند.
هرچند بعید به نظر میرسد مجلس با این خواست احمدینژاد موافقت کند، اما موضعگیری علی خامنهای در تعیین سرنوشت این قانون، دولت و مردم را نباید دور از نظر داشت.
اگر خامنهای به طور مستقیم دستور اجرای این قانون را به دولت بدهد که باید در انتظار بحرانهای بی سابقهای در جمهوری اسلامی بود که میتواند منجر به سرنگونی دولت شود.
اگر خامنهای حکم حکومتی مبنی بر برگزاری رفراندوم بدهد، به این معنا است که موضعاش با دولت همسو بوده و قصد دارد توپ را در زمین مردم بیندازد که در این صورت باید شاهد ناآرامیهای گسترده واحتمالن کشت و کشتارهای جدیدی بود.
راه سومی هم هست؛ خامنهای دستور لحاظ کردن درآمد ۴۰ هزار میلیارد تومانی در بودجه سال ۱۳۸۹را بدهد که در آن صورت باید انتظار داشت که دولت با حتمال فراوان سرنگون شود.
او از آثار ویرانگر اجرای این قانون به شدت ترسیده است. احمدینژاد میداند که دولتش نامشروع است و تقریبن مطمئن شده که با اجرای این قانون، ممکن است سرنگون شود.
او پس از ماهها جنگ و دعوا با مجلس، زمانی که نتوانست حرفش را به کرسی بنشاند، زیر تمام قول و قرارهایش زده است.
احمدینژاد ادعا میکند که به خاطر «ضرری» که با اجرای این قانون به مردم میرسد، حاضر نیست آن را اجرا کند.
حالا که کار از کار گذشته و دولت مجبور به اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها شده، احمدینژاد میخواهد توپ را به زمین مردم بیندازد.
به این ترتیب که اگر با موافقت دوسوم نمایندگان مجلس، رفراندومی برگزار شد، مسئولیت اجرا یا تعلیق این قانون بر عهده مردم گذاشته شود تا دولت بتواند از خود سلب مسئولیت کند.
هرچند بعید به نظر میرسد مجلس با این خواست احمدینژاد موافقت کند، اما موضعگیری علی خامنهای در تعیین سرنوشت این قانون، دولت و مردم را نباید دور از نظر داشت.
اگر خامنهای به طور مستقیم دستور اجرای این قانون را به دولت بدهد که باید در انتظار بحرانهای بی سابقهای در جمهوری اسلامی بود که میتواند منجر به سرنگونی دولت شود.
اگر خامنهای حکم حکومتی مبنی بر برگزاری رفراندوم بدهد، به این معنا است که موضعاش با دولت همسو بوده و قصد دارد توپ را در زمین مردم بیندازد که در این صورت باید شاهد ناآرامیهای گسترده واحتمالن کشت و کشتارهای جدیدی بود.
راه سومی هم هست؛ خامنهای دستور لحاظ کردن درآمد ۴۰ هزار میلیارد تومانی در بودجه سال ۱۳۸۹را بدهد که در آن صورت باید انتظار داشت که دولت با حتمال فراوان سرنگون شود.
بیست و نهم اسفندماه سال ۱۳۸۸
1 نظر:
فکر می کنم تحلیل شما اصلا صحیح نیست. احمدی نژاد با شکلی که برایش تعیین کرده اند حاضر به اجرا نیست. می گوید بدهید دست خودم هر کاری خواستم بکنم. سه نماینده هم شاخ و شانه کشیده اند. همه شان البته با یک حکم حکومتی می نشینند سرجایشان. ولی بسیار اشتباه است که فکر کنید اندکی پای احمدی نژاد در فشار اوردن بر پدال دچار تردید شده باشد. او به تعبیر اطرافیان ش اخر الزمانی ست.
ارسال یک نظر