جنبش سبز بیش از آنکه به «رهبری» نیاز داشته باشد، نیازمند استراتژیست است.
بحث بر سر مقوله رهبری برای جنبشی که چند سر و گردن از توده به معنای عام، فاصله داشته و قرائت تقریبن واقعبینانهای از وضعیت موجود و چشمانداز جامعه دارد، در شرایط حاضر امری چندان ضروری بهنظر نمیرسد.
جنبش سبز وضعیت عجیب وغریبی ندارد، اما گستردگی مجادلات پس از روز ۲۲ بهمن، وضعیت این جنبش را به ظاهر بغرنج کرده است.
صورت مسئله بسیار روشن است. جنبش سبز رهبرانی به نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی دارد که علاوه بر تعیین خطمشیهای این جنبش، در خیابانها هم با هواداران به راهپیمایی پرداخته و به اندازه خود هزینه هم دادهاند.
آنچه که امروز از آن به عنوان «فقدان رهبری» جنبش سبز یاد میشود، در واقع فقدان استراتژیست است نه رهبر.
هرچند یک رهبر هم میتواند در مقام استراتژیست ظاهر شود، اما غیر واقعبینانه است که از موسوی و کروبی خواسته شود همواره به هواداران خود بگویند که در کدام کوچه و در چه زمانی چه شعاری بدهند، یا مثلن با فلان مامور چگونه برخورد کنند.
این رهبران در فقدان استراتژیست، طی هشت ماه گذشته ناچارشدهاند که بارها چنین دستورالعملهایی صادر کنند، اما تجربه ۲۲ بهمن نشان داد که ادامه این مشی چندان به نفع جنبش سبز نیست.
جنبش سبز رهبر دارد، رهبرانی که به وظایف خود به خوبی عمل کردهاند، اما واقعیت این است که استراتژیست کم دارد.
استراتژیستهای که یک پله پائینتر از رهبری قرار دارند و واقعیتها، ظرفیتها، تهدیدها و توانمندیهای خود و حریف را به خوبی میشناسند و بلدند که چگونه بازی را در خیابانها، رسانهها و افکار عمومی به نفع جنبش به پیش ببرند.
مراد از استراتژیست، کسی است که میداند بهترین وکمهزینهترین راه برای تحقق خطمشی کلان رهبران جنبش سبز، چیست.
بحث بر سر مقوله رهبری برای جنبشی که چند سر و گردن از توده به معنای عام، فاصله داشته و قرائت تقریبن واقعبینانهای از وضعیت موجود و چشمانداز جامعه دارد، در شرایط حاضر امری چندان ضروری بهنظر نمیرسد.
جنبش سبز وضعیت عجیب وغریبی ندارد، اما گستردگی مجادلات پس از روز ۲۲ بهمن، وضعیت این جنبش را به ظاهر بغرنج کرده است.
صورت مسئله بسیار روشن است. جنبش سبز رهبرانی به نام میرحسین موسوی و مهدی کروبی دارد که علاوه بر تعیین خطمشیهای این جنبش، در خیابانها هم با هواداران به راهپیمایی پرداخته و به اندازه خود هزینه هم دادهاند.
آنچه که امروز از آن به عنوان «فقدان رهبری» جنبش سبز یاد میشود، در واقع فقدان استراتژیست است نه رهبر.
هرچند یک رهبر هم میتواند در مقام استراتژیست ظاهر شود، اما غیر واقعبینانه است که از موسوی و کروبی خواسته شود همواره به هواداران خود بگویند که در کدام کوچه و در چه زمانی چه شعاری بدهند، یا مثلن با فلان مامور چگونه برخورد کنند.
این رهبران در فقدان استراتژیست، طی هشت ماه گذشته ناچارشدهاند که بارها چنین دستورالعملهایی صادر کنند، اما تجربه ۲۲ بهمن نشان داد که ادامه این مشی چندان به نفع جنبش سبز نیست.
جنبش سبز رهبر دارد، رهبرانی که به وظایف خود به خوبی عمل کردهاند، اما واقعیت این است که استراتژیست کم دارد.
استراتژیستهای که یک پله پائینتر از رهبری قرار دارند و واقعیتها، ظرفیتها، تهدیدها و توانمندیهای خود و حریف را به خوبی میشناسند و بلدند که چگونه بازی را در خیابانها، رسانهها و افکار عمومی به نفع جنبش به پیش ببرند.
مراد از استراتژیست، کسی است که میداند بهترین وکمهزینهترین راه برای تحقق خطمشی کلان رهبران جنبش سبز، چیست.
۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۸۸
0 نظر:
ارسال یک نظر